دقت کردین وقتی میرین دکتر مریض قبل شما ٣ ساعت تو اتاق دکتره ولی وقتی نوبت شما که میشه دو ثانیه معاینه میشین و میایینبیرون! ؟ . . . بیست سوالی ….؟ _ تو جیب جا میشه ؟ بله _از جیب راحت در میاد ؟ بله _glx ؟ افرین درسته ! . . . اون نونواهایی که نونو میچسبونن به تنور همه رپرن ، شما حرکاتو دقت کن ! . . . دختره فرم دانشگاه پر کرده: نام:پریسا …. نام خانوادگی:جلالی …. فرزند: سوم!! این چطوری کنکور قبول شده واسم سواله . . اگه بدونید چنگیزخان با سوزوندن کتابای علمی چقد از بار درسهایی که قرار بوده بخونیم کم کرده هر شب جمعه واسش فاتحه میخونید !!! . . . بالاخره حکمت ” آی سی یو ” رو در بیمارستان دریافتم ! جمله ای حکیمانه از جناب عزراییل خطاب به بیمار : “I See You” . . . فقط کافیه در ماشینت باز باشه ، عالم و آدم میان بغل دستت که بگن در ماشین بازه … حالا اگه بی بنزین تو خیابون بمونی ، هیشکی آدم حسابت نمیکنه ! . . . یک ساعته اومدم کلوب و در اتاقمم بستم ک دارم درس میخونم الان بابام اومده میگه دخترم داری چیکا میکنی؟ گفتم دارم درس میخونم میگه بیا کتابتم ببر که بهتر متوجه شی ! . گلچین اس ام اس های خنده دار ۹۱ . . هیچی ترسناک تر از این نیس بیای خونه ببینی یکی اتاقتو تمیز کرده حالا ۲ ساعت باید بشینم فکر کنم ببینم چی قایم کرده بودم و آیا کشف شده یا نه ! . . . رو دسته صندلی نوشته بود وقتی زلزله اومد پشت صندلیو نگا کن پشتشو نگا کردیم نوشته بود الان نه خره وقتی زلزه اومد ! . گلچین اس ام اس های خنده دار ۹۱ . . اومدم یه آدم خیلی خوشتیپ رو بغل کنم خوردم به آینه! . . . دختر ﻧﻮﺷﺘﻪ : ” ﺑﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﺑﯿﺶ ﻧﺒﻮﺩﯼ،ﻣﻦ ﺧﺪﺍﯾﺖ ﮐﺮﺩﻡ “! ﯾﻪ پسره ﺯﯾﺮﺵ ﮐﺎﻣﻨﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺟﺮﺍﺡ ﭘﻼﺳﺘﯿﮑﺖ ﺍﯾﻨﻮ ﺑﻬﺖ ﮔﻔﺖ؟ !! . . . آیا میدانید کوتاهترین جنگ در سال ۱۸۹۶ بین زانزیبار و انگلستان که ۳۸ دقیقه طول کشید؟؟؟!!! فک کنم رفتن لب مرز به هم فحش دادن برگشتن . گلچین اس ام اس های خنده دار ۹۱ . . هر وقت دره این یخچال لامصــب رو باز میکنیم خالیه ها، حالا اگه بخوایم یه قابلمه کوچیک تو یخچال جا بدیم باس یه ساعت پازل حل کنیم با محتویات ، تا بتونیم جاش بدیم ..! . . . بالاخره فهمیدم چرا اینقد تو عروسیا بهت اصرار میکنن بری برقصی! چون خودشون جا ندارن بشینن، بر که میگردی هم جا نداری هم میوه تازه شیرینیاتم خوردن ! . . . ﻏﻀﻨﻔﺮ ﺗﻮ ﺍﻧﻮﺑﻮﺱ ﺗﺎ ﻧﺸﺴﺖ ﯾﻪ ﭼﮏ ﺯﺩ ﺗﻮ ﮔﻮﺵ ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﯿﺶ!!! ﯾﺎﺭﻭ ﮔﻔﺖ ﺩﯾﻮﻧﻪ ﭼﺘﻪ ﭼﺮﺍ ﻣﯿﺰﻧﯽ ؟؟؟ ﻏﻀﻨﻔﺮ:ﺭﺍﻩ ﻃﻮﻻﻧﯿﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﯾﻬﻮ ﺯﺭ ﺯﺭ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻧﮑﻨﯽ . . . پیرزن دید عزراییل داره میادازترس رفت تومهدکودک نشست پیش بچه ها و شروع کرد به پفک خوردن! عزراییل نشست پیشش گفت چکارمیکنی؟ پیرزنبا صدای بچگانه گفت:قاقامیخورم! عزراییل گفت پس بخورکه میخوایم بریم ددر!!؟
نظرات شما عزیزان:
|
About![]()
به وبلاگ من خوش آمدید
Home
|